شمارش معکوس آغاز شده است، تا پایان سیاهی شب و طلوعش دمی بیش نمانده. چشم ها در حدقه بی قرارند، لب ها بی مهابا به خنده باز می شوند، لرزش دست ها، فریاد میزنند اضطراب لحظه ی حضوررا... همیشه لحظات آخر انتظار دیر می گذرد و سخت و شیرین یعنی همین، چه حلاوتی دارد این انتظار به سر آمده! تمرین زیبایی است. حلاوتش، عجیب کاممان را شیرین کرده؛ چنانچه دیگر تاب انتظار، هیچ نداریم و همین است که بر لبان نقش بسته: چند روزیست خبر پیچیده رهبرم خامنه ای تاج سرم می آید کاش یکباره همه می گفتند مهدی امروز شتابان به حرم می آید...